تمنای دلم تو را می خواند!

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

اگر این شهر پر از آدمهاست ------- پس چرا این همه دلها تنهاست

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

دل من گرفته زین جا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟"
" همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم .."
" به کجا چنین شتابان ؟"
" به هر آن کجا که باشد به جز این سرا
سرایم "
"سفرت به خیر ؟ اما تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

  خداوندا از من نی لبکی بساز و زیباترین نغمه هایت را با من بنواز
  آنچنان بنواز دلم را که هر جا نفرت هست عشق باشم
  هر جا زخمی هست مرهم باشم
  هرجا تاریکی است روشنایی باشم  و هر جا غمی هست شادی باشم
  و توانم ده تا دوست داشته باشم بی چشم داشت و ببخشم بی دریغ . . .

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

اللهم اجعل صیامی فیه بالشکر و القول علی نا ترضاه و یرضاه الرسول محکمة فروعاً بالاصول بحق سیدنا محمد (ص) و اله الصاهرین

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

کم کم غروب ماه خدا دیده میشود
صد حیف زین بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آن کس است که بخشیده میشود
عیدتون مبارک

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

اللهم غشنی فیه بالرحمة و ارزقنی فیه التوفیق و العصمة و طهر قلبی فیه من غیاهب التهمة یا رؤفا بعباده المؤمنین

ای دا ای معدن لطف و کرم ---------- اندر این ماه شریف و محترم
بر فرو ما را به قعر رحمتت -------------- ساز ما را مورد فضل و نعم
رحمتت چون بحر و سباحی ز ما ----- خوش بود غواصی اینگونه یم
روزیم فرما بفضل عام خود ------------ عصمت و توفیق را مقرون هم
تا شوم محفوظ از افعال بد --------------- فاعل خیرات باشم یک قلم
شست و شو فرما دلم از حرف بد ------- تا نگردد از سخن ها متهم
ای خدایا مورد تهمت مکن ------------------- این حقیر زار را ممن ظلم
هم نباشم از کسی من بد گمان --------- تا به یک بیچاره تهمت زنم
ای که آوردی برون مخلوق را -------------- با کمال قدرت از کتم عدم
یا رؤفاً بالعباد المؤمنین ---------------- حاجت مارا روا کن بیش و کم

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

اللهم و فر حظی فیه من النواقل و اکرمنی فیه باحضار المسائل و قرب فیه وسیلتی الیک من بین الوسائل یا من لایشغله الحاج الملحین

ای خدا ای عالم سر و علن ------------ از تو دارم مسئلت در این زمن
اینکه بی اندازه سازی بهره ام -------- از نوافل آنچه می باشد حسن
با سری پر شور و قلبی رایگان ------------ جای آرم مستحبات و سنن
تا زفیضش رتبه ام گردد بلند ----------- تا ز فعلش نفس گردد ممتحن
هم گرامی دارم ای حی قدیم ---------------- اندر این ماه کریم مؤتمن
بهر احضار مسائل متصل ----------------- هر زمان آنها مرا ورد و سخن
هم بیاموزم ز اهلش حکم را -------------- در خیال قلب سازم مستکن
حاجت دیگر که فرمایی قریب ----------- سوی خود بین وسائل راه من
هر که راهی جوید ای حق سوی تو --- سوی خود نزدیک فرما راه من
ای که مشغولت نسازد هیچ گاه --------- داد و فریاد ملحین مرد و زن

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]

نوشته شده توسط : علی انصاری

نظرات دیگران [ نظر]