کبریای توبـــه را بشکن! پشیمانی بس است
از جواهر، خانه خالی! نگهبانـــی بــــــس است
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهــد! مسلمانــی بس است
خلق دلسنگاند و من آیینه با خود مـــــیبرم
بشکنیدم دوستان! دشنام پنهانی بس است
یوســف از تعبیر خواب مصریان دلســـرد شـــد
هفتصد سال است میبارد! فراوانی بس است
نسل پشت نسل تنها امتحان پس میدهیـــم
دیگر انسانی نخواهد بود، قربانــــــی بس است
بر سر خــــوان تو تنها کفــــر نعمت میکنیـــــم
سفرهات را جمع کــن ای عشق! مهمانی بس است!
فاضـــل نظــــری
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]