علی انصاری ای روی تو مِهر عالم آرای همه ... وصل تو شب و روز، تمنای همه ... درباره خود چه می توان گفت!؟ مگر نه این است که همگی نوکریم، به درگاه اهل بیت و عبد، به پیشگاه خداوند تبارک و تعالی و ذره ای بیش نیستیم در عالم کون و مکان، که اگر نظر خوبان لحظه ای از ما برداشته شود، دیگر محلی از اعراب نداریم و نخواهیم داشت / به ذره گر نظر لطف بوتراب کند ... به آسمان رود و کار آفتاب کند
وبلاگ های دیگر نویسنده
http://Tamana.ParsiBlog.Com
http://Ghesar.ParsiBlog.Com
گاهی نمی شود نمی شود که نمی شود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود گاهی گدای گدایی و بخت نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود...