ذره خاکم و در کوی توام جای خوش است
ترسم ای دوست که بادی ببرد ناگاهم
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
این گنبد رفیع که دائم منور است
این بارگاه دختر موسى بن جعفر است
خاک درش از تربت پاکش معطر است
عمش یقین بدان که على بنجعفر است
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
پروردگارا به من بیاموز دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند...
عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند...
بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند...
محبت کنم به کسانی که محبتی در حقم نکردند
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
سرچشمه دولت ای برادر به کف آر
وین عمر گرانمایه به غفلت مسپار
یعنی همه جا باهمه کس درهمه حال
می دار نهفته چشم دل جانب یار
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
شبهای بلند بی عبادت چه کنم؟
طبعم به گنه کرده عادت چه کنم؟
گویند کریمی هست گنه می بخشد
گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم؟
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
اگر روزی تو را می یافتم در ناکجاهایت
سرم را با دو دستم می نهادم پیش پاهایت
پر از تقویمهای کهنه کردم خانه خود را
به امیدی که اینک نا امیدم از تماشایت
تو اصلا جای من حالا بگو چه می کردی
اگر چون برگ میپوسید تمام آرزوهایت
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی
از خم دوست جوانم به خم روی علی
طی کنم عرصه ملک و ملکوت از پی دوست
یاد آرم به خرابات چو ابروی علی
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
گر کیمیا دهندت، بی معرفت گدایی گر معرفت دهندت، بفروش کیمیا را
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]
بگو ای دل در این دنیا چه داری
چه می خواهی در این صحرا بکاری
چه فرقی داشت با امروز دیروز
که یک عمر است که فردا می شماری
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]